برای تو مینویسم نازنیم، زودی بیا تو دلم و بشو همه ی زندگیم

عیدت مبارک مامانی

سلام گل نازم، خوبی مامان؟ عزیزدلم تقریبا 50 دقیقه پیش، ساعت 2:15 دقیقه بامداد، سال 1393 تموم شد و سال 1394 شروع شد سال نو مبارک مامانی انشالا توی سال جدید بیای پیشمون و زندگیمونو شاد و رنگی کنی خدایا، به من توفیق داشتن فرزند سالم و صالحی رو بده، اونو خیر دنیا و آخرتمون قرار بده، آمین ...
1 فروردين 1394

بوی عیدی...

سلام عزیزدلم خوبی مامان جان؟ پیش خدای مهربون خوش میگذره؟  12 اسفند سالگرد عقد من و بابا جان شما بود، روز خیلی خوبی بود، و جای شما هم بسیار خالی، از چند وقت قبلش تا دو سه روز بعدش من هدیه های زیادی از طرف همسرجان دریافت کردم، خیلی خوب بود بامزه ترینش یه جعبه 36 تایی مداد رنگی بود  که من عاشقشم. یه شام رمانتیک و عاشقانه هم توی رستوران کازیوه، که البته من حالم بد شد، بسیار زیاد تهوع داشتم و نتونستم شامم رو بخورم و بابایی هم با قیافه این شکلی شام میخورد. دو روز پیش هم با بابا رفتیم برای خواهرات یه چیزایی عیدی خریدیم، که البته هنوزم ادامه داره، من سرما خوردم هوا هم سرد بود نتونستم بیشتر بگردم و خرید کنم، ادامه خر...
16 اسفند 1393

چرا اینطوری میشه

سلام نی نی جان، کارای زندایی رفت تا بعد از عید... خیلی اعصابم ریخته بهم توکل به خدا، خدایا چرا صداهامونو میشنوی و جواب نمیدی؟ شایدم جواب میدی ما نمیشنویم. گلکم خیلی میترسم ما هم مشکل داشته باشیم توکل به خدا ...
10 اسفند 1393

ای بابا...

مامان جونم  من پریود شدم  6 روز زودتر  آخه چرا هر چی خیره انشالا، خدایا منو منتظر نذار خدایا، میدونی چیه؟ عاشقتم هر چه دلم خواست نه آن می شود هر چه خدا  خواست همان میشود ...
6 اسفند 1393

سلام گلم

سلام گل گلدونم خوبی مامان جان؟ نی نی گلی ما این ماه هم در انتظار شماییم فقط یک هفته مونده به اینکه بفهمیم اومدی پیشمون یانه بهرحال.... منو دعوا نکنی ها، اما دیروز یه کوچولو مردد شدم و به همسر جان گفتم فعلا دو سه ماه دست نگه داریم، آخه شهریور ماه عروسی دایی جان شماست، و خیلی تدارک دیده، و منتظره که منو باباجونی شما با مامان جون و باباجون بریم برای مراسم عروسیشون، منم نمیشه که با یه شکم ورقلمبیده ... اصلا اجازه پرواز هم نمیدن، تقریبا 20 ساعت پروازه میدونی چیه هم خیلی دوس دارم که برم خیلی خیلی زیاد، هم خیلی دوس دارم که شما بیای، رفتن یه موقعیت  خیلی خوبیه که دیگه پیش نمیاد، اما به خدا گفتم خدا جان من کار خودمو پی...
5 اسفند 1393

دلم گرفته...

دلم گرفته خیلی دلم گرفته از این دنیا، ازاین آدما... چند وقته که ماجرای دزدی ها و اختلاس ها و... بیشتر شنیده میشه کلی پیام هست که مدام میچرخه بین همه مردم بله فلانی دزدی کرده فلانی پول 75 میلیون آدمو خورده، ما مظلومیم، حق مارو خوردن.... کدوم آدم؟ من از شما میپرسم کدوم یکی از ماها آدمیم؟ به خاطر ادب و اخلاق و شعور سرشارمونه که خودمونو آدم و صاحب حق میدونیم؟ همین ها که پول ما به اصطلاح آدما رو خوردن یکی هستن عین خودمون کدوم یکی از ماها توی طول روز دروغ نمیگیم؟ به همدیگه تهمت نمیزنیم؟ حق همدیگه رو نمیخوریم و... راننده تاکسی محترمی که امروز خالی میرفت و تا نمیگفتی دربست وای نیمستاد نوش جونش باشه هر کی که حق اینو خورده 5 نفر آدمی که ...
28 بهمن 1393

همه چی آرومه...

سلام جوجو خوبی؟  اومدم بگم خبر خاصی نیست زندگی میگذره... بارونم نمیاد  انگاری خدا باهامون قهره... جمعه انشالا عروسی عمه جانته، آخی بمیرم الهی تو نه توی عروسی دایی هات بودی، نه عمه ها و عموهات خاله هم که نداری اشکال نداره عزیزم انشالا توی عروسی بچه هاشون هستی... انشالا فردا میریم خرم آباد و شنبه هم برمیگردیم، وقتی که میرم اصلا دلم نمیخواد برگردم به این شهر سرد و بی روح و آلوده... خب قربونت برم فعلا خدا نگهدار امیدوارم ماه آینده مهمون وجودم و زندگیمون باشی نازنیم. ...
14 بهمن 1393

در باب تربیت فرزند

در باب تربیت فرزند پرسیدم که بهترین راه تربیت کردن چیست؟ گفت: فرزند خود را مثل فرزند همسایه بزرگ کن پرسیدم چگونه؟ گفت: وقتی فرزند همسایه در خانه تو میهمان است به او احترام میگذاری، حالش را میپرسی، وقتی از مدرسه برگشت ابتدا سراغ کیف و نمراتش نمیروی، در رابطه با نوع غذا نظرش را میپرسی، درباره زمان خوابیدن با او مشورت میکنی، نظرش را خیلی از مواقع جویا میشوی، پیش او با همسرت دعوا نمیکنی، بدان که فرزند تو و فرزند همسایه هر دو در خانه تو میهمان هستند یکی چند روز و آن دیگری چند سال، کافی است بدانیم این احترام است که احترام می آفریند و نه احساس مالکیت ...
21 دی 1393