خبرای خوب و قشنگ...
سلام جون دلم، خوبی قربونت برم؟
مطمئنم که خوبی، مگه میشه پیش خدا باشی و بد باشی؟
چند تا خبر دارم واست، خبرای حسابی اولش اینکه ماه پیش تقریبا همین موقع ها من دل درد خیلی بدی داشتم
رفتم دکتر گفتش یه تخمک داری که هنوز آزاد نشده، خلاصه آمپول داد برای آزاد شدنش، منم واسه اولین بار توی این یک سال آمپول زدم به خاطر شما تخمک آزاد شد و شما نیومدی دکتر جان گفتن که تنبلی نداری، پلی کیستیک هم که نیستی پس برو عکس رنگی ، خلاصه سه شنبه هفته پیش رفتم عکس رنگی، و سه شنبه این هفته جوابش آماده شد بردم پیش دکتر
خداروشکر دکتر گفت هیچ مشکلی نداری، پریود شدی بیا دارو بدم برای ماه بعد و من قراره برای اولین بار دارو بخورم
خداروشکر مشکلی ندارم ولی واسه اینکه شما نی نی تنبلم زودتر بیای لازمه دیگه
یه خبر دیگه هم اینکه بابا جونت رفت زالو انداخت انشالا واسش تاثیر داشته باید آزمایش و سونوگرافی هم بره که جوابشو ببرم به دکتر نشون بدم، ولی بس که سرش شلوغه اصلا نمیرسه که بره
هفته آینده هم که کلا میره ماموریت
خب حالا خبرای خوب دیگه رو بگم
قراره یه خوشگل خانوم دیگه به خانواده مون اضافه بشه، دومین خواهر کوچولوی من
این خوشگل خانوم میشن تانیا خوشگله دختر دایی وحید شما
و البته عمه فریده شما هم باردارن و یه نی نی دخملی ناز تو دلشونه
اینارو هم واسه تانیای عشقم بافتم
انشالا فرصت داشته باشم واسه دخمل عمه شما هم میبافم
و البته یه خبر دیگه هم دارمممممممممممم
دایی سعید شما هم بابا شدن البته هنوز جنسیتش معلوم نیست انشالا تا هفته آینده مشخص میشه
کلی نی نی داریم خداروشکر
انشالا شمام به وقتش، هرموقع خدای عزیزم میخواد بیای و زندگیمونو روشن کنی
خیلیییییییی دوست دارم مامانی